یک اسیر عراقی :زمانی که گردان ما در خط مقدم جبهه به محاصره نیروهای ایران درآمده، هواپیماهای عراق ظاهر شدند و بمبهای شیمیایی خود را بر روی نیروهای ایرانی و ما که در محاصره آنها بودیم فرو ریختند که در اثر آن تعداد قابل ملاحظه‌ای از گردان ما مجروح گردیدند که من یکی از آنها هستم.

*اشاره

سلاحهای شیمیایی در طول جنگ ایران و عراق به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای بازدارندگی و مقابله و نیز اهرم فشاری در دست رژیم عراق بود که با کیفیت و کمیت دلخواه آن رژیم استفاده شد که نتایج وحشتناکی را به‌بار آورد. این نتایج ناشی از سکوت مجامع بین‌المللی و همسوئی قدرتهای استکباری با سیاست‌های رژیم عراق بود، برای تبیین بیشتر این موضوع تاریخچه مختصر حملات شیمیایی عراق از آغاز تا پایان جنگ مورد بررسی قرار گرفته که در ذیل ارائه می‌شود:

اولین حمله شیمیایی ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مربوط به تاریخ 23/10/59 برابر با 13 ژانویه 1981 می‌باشد که در منطقه‌ای بین هلاله و نی خزر واقع در 50 کیلومتری غرب ایلام توسط عراق علیه نیروهای ایرانی انجام شد که به شهادت ده تن از این نیروها انجامید عامل مورد استفاده در این حملات گازهای مختل‌‌کننده اعصاب گزارش شده است. براساس گزارشهای منتشر شده، عراق در سال 60 نیز چهار بار در مناطق هویزه، ارتفاعات الله اکبر، پل نادری و خرمشهر اقدام به استفاده از گلوله‌های شیمیایی نمود که عمدتاً توسط توپخانه یا خمپاره‌انداز پرتاب گردید. در سال 61 عراق یازده بار از این سلاح استفاده گاز اعصاب بود و توسط توپخانه و خمپاره‌انداز پرتاب می‌شد. مناطق مورد استفاده شامل مناطق آبادان، ساوجی (در شمال مریوان)، ارتفاع 175، موسیان، تنکاب (در منطقه شمال غرب)، شلمچه، گردنه بایور (در کردستان) شرهائی در جنوب بوده که در برخی از این مناطق موارد استفاده مکرر گزارش شده است. در سال مجموعاً 13 نفر در اثر این حملات شهید و 21 نفر مجروح گردیدند.
در سال 62 میزان بکارگیری این سلاح توسط عراق از افزایش قابل توجهی برخوردار شد که از نمونه‌های آن عملیات والفجر 6 در جبهه مرکزی و عملیات خیبر در جبهه جنوبی می‌باشد. در این حملات نوع عناصر مورد استفاده و عوامل پرتاب‌کننده، تنوع بیشتری را شامل گردید.
در این سال مجموعاً 45 مورد استفاده عراق از این سلاح گزارش شده است که بیش از چهار برابر سال قبل بود و عناصر شیمیایی مورد استفاده شامل عوامل تهوع‌زا، تاول‌زا، خردل، اعصاب و ترکیبی از خردل و تاول‌زا بوده است. همچنین در این سال علاوه بر استفاده از توپخانه بعنوان وسیله پرتاب‌کننده از هواپیما نیز استفاده شده است. محل حملات انجام شده عمدتاً تا دی‌ماه به دلیل تحریک نیروهای خودی در جبهه‌های شمال غرب و میانی ( عملیات والفجر 6) در این مناطق گزارش شده است که شامل سومار، رودخانه دویرج، نفر چین، شیوه‌رش، حاج‌ عمران، پیرانشهر، ارتفاعات قمطره، ساوجی، سردشت، سومار، ارتفاعات بازی‌دارز، خراطها، مریوان، روستای سیدلو، سردوش، روستای باینجان (در نزدیکی بانه)، گرماب، پنجون و پاوه بوده‌اند که مجموعاً در این حملات 22 نفر شهید و 2793 نفر مجروح شدند. این حملات بترتیب در شهر پیرانشهر، ارتفاعات قمطره، حوالی پنجون و هور الهویزه از شدت بیشتری برخوردار بود، در این رابطه شهر پیرانشهر و چند روستای مجاور آن در 18/5/62 توسط دو فروند هواپیما بمباران شیمیایی شدند.
این تهاجمات رژیم عراق که با استفاده از بمباران هوایی حامل گاز «موستارد» انجام شد، یکصد نفر مجروح باقی گذاشت که 10 نفر از آنها آسیب شدید در اعضای اساسی بدن داشتند و برای مداوا در بیمارستان بستری گردیدند، بقیه نیز از تورم و سوزش شدید در چشمها رنج می‌بردند، در این تهاجم وحشیانه، گزارش منجر به شهادت مجروحین نداشتیم.
همچنین در تاریخ 8 و 5 آبان 1362 شهر بانه و روستاهای اطراف آن مورد حمله قرار گرفت در این تهاجمات یکبار دیگر گاز موستارد مورد استفاده رژیم عراق قرار گرفت که نتیجه آن 9 نفر شهید و 50 نفر مجروح بود. همچنین حوالی پنجون در تاریخ 16/8/65 توسط هواپیما بمباران شد که به شهادت 17 تن و مجروح شدن 60 تن انجامید، در این حمله هواپیماهی عراقی از گاز اعصاب استفاده کردند. بمباران ارتفاعات قمطره با گاز تاول‌‌زا در 23/5/65 با 200 زخمی نیز، در این رابطه قابل توجه است.
در خصوص حمله به پیرانشهر کارشناسان سازمان ملل که در محل حمله دیدن کردند مشاهدات خود را چنین گزارش کردند:
ما اثرات گاز موستارد را بر روی یک خانواده روستایی به ویژه مادر و دختران دو و چهار ساله‌اش دیدیم. ما شاهد مرگ دلخراش کودک چهارساله‌ای از دو ساعت قبل از مرگش بودیم. ما اثرات وحشتناک و دلخراش گاز موستارد را بر بدن زن باردار جوانی که جنین چهارماهه در شکم داشت از نزدیک مشاهده کردیم.
با آغاز عملیات خیبر توسط نیروهای خودی در اسفندماه 62 مرحله جدیدی از جنگ آغاز شد در این ماه نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قسمت بزرگی از جزایر مجنون را که یکی از مراکز استخراج نفت عراق بود به تصرف خود درآوردند، و پدافند مستحکمی را در آنجا سازمان دادند تصرف این مناطق در مقایسه با عملیات زمینی در سایر مناطق برای رزمندگان ایران اهمیت برجسته‌ای داشت.
عراقیها به علت اهمیت استراتژیکی این منطقه تصمیم گرفته بودند که اجازه ندهند جزایر مجنون در دست نیروهای ایران باقی بماند. به علاوه نگران این مسئله بودند که مقادیر قابل ملاحظه‌ای از ذخایر نفتی خود را با ادامه اشغال این جزایر به وسیله رزمندگان ایران در این منطقه از دست بدهند. آنها بمنظور عقب راندن نیروهای ایرانی ابتدا با استفاده از جنگ‌افزارهای معمولی چندین پاتک اجرا کردند ولی کاری از پیش نبردند و سرانجام به کاربرد عامل عصبی تابون علیه نیروهای مستقر در سنگرها اقدام کردند. با اجرای تک ‌شیمیایی عراق جمهوری اسلامی ایران اعلام داشت که نزدیک به 1700 تن بر اثر پاتک در جزایر مجنون کشته و مجروح شده‌اند در واقع اگر رزمندگان ایران اقدامات پدافندی خود را بهبود نمی‌بخشیدند و از جمله مجهز به ماسک ضد گاز، آمپولههای آتروپین خودکار و لباسهای محاظ، نشده بودند، و با شدید نیز نمی‌ورزید تلفات آنها از این میزان هم فراتر می‌رفت. ضایعات کم نیروهای ایران در بهمن ماه سال مزبور مؤید این وضع متحول بوده است. به هر روی عراقیها با وجود تلاشهای زیاد موفق نشدند که رزمندگان ایران را از جزایر مجمون خارج سازند.
جنگ در جزایر مجنون، شاید گسترده‌ترین کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی را تا آن زمان توسط عراق در جنگ تحمیلی در برداشته بود.
این حملات بترتیب اسکله 13 آبان، حسینیه، اروند رود، العزیز، شط علی، هور الهویزه، طلائیه، مجنون، البیضه و جفیر را شامل گردید. از بین این حملات، حمله روز 19/12/62 به مجنون، روز 23/12/62 به البیضه و روز 30/12/62 به هور الهویزه از شدت بیشتری برخودار بود در این حملات که با هواپیما انجام شد بترتیب 543، 153، 370 نفر از نیروهای خودی با عوامل ترکیبی از خردل و تاول‌زا و همچنین گاز اعصاب مجروح شدند.
در سال 63 میزان حملات شیمیایی نسبت به سال قبل از کاهش نسبی برخوردار بود و به 34 مورد رسید عموماً در منطقه عملیاتی جنوب مخصوصاً در جزایر مجنون انجام شد و هواپیماها نقش غالبی را در پرتاپ بمبهای شیمیایی ایفا نمودند. در این حملات، تنوع عوامل شیمیایی بکار گرفته شده افزایش یافت و از عوامل خفه کننده، اشک‌آور، سیانور، تاول‌زا، اعصاب، خون و خردل‌ استفاده شد. مجموعاً در این سال در اثر این حملات 1593 نفر از نیروهای خودی مجروح و 23 نفر شهید شدند.
حملات متعدد به جزیره شمالی مجنون در 22/12/63 که به شهادت 19 تن و مجروح شدن 35 تن انجامید و همچنین حمله به اسکله شمالی شط علی از شدیدترین حملات بود. حملات شیمیایی عراق در فروردین سال 64 نیز ادامه یافت. در سال 64 علی‌رغم این که تعداد موارد حمله شیمیایی گزارش شده در این سال 273،10 نفر از نیروهای خودی مجروح و 36 نفر شهید شدند که میزان مجروح نسبت به سال قبل تقریباً نه برابر شد. بیشتر حملات در این سال در ماههای فروردین و بهمن و اسفند انجام شد که فرودین‌ ماه ادامه عملیات بدر و در بهمن ماه انجام عملیات والفجر 8 و فتح فاو توسط نیروهای ایرانی می‌باشد. مناطق مورد حمله در فروردین‌ماه 64 شامل آبادان، خرمشهر، جفیر، پادگان حمید، جزایر مجنون و عین‌خوش می‌باشند، که بدفعات مورد حمله قرار گرفت حمله روز 19/1/65 به پادگان حمید که منجر به شهادت 10 تن و مجروح شدن 100،1 نفر از نیروهای خودی گردید شدیدترین حمله در این ماه بوده است.
در این حمله دکتر «مانوئل دومینگوئن» یکی از چهار کارشناس سازمان ملل که مجروحین را مورد بازدید قرار داد و 8 آوریل اعلام کرد که از گاز «ایپریت» و «میدردسیانیک» استفاده شده است.
با شروع عملیات والفجر 8 در منطقه فاو در تاریخ 20/11/64 عراق بار دیگر استفاده از سلاح‌ شیمیایی را تشدید کرد. بطوری که در بهمن و اسفند ماه 64 مجموعاً 17 مورد عملیات آفند شیمیایی توسط عراق علیه نیروهای خودی گزارش شده که عموماً در منطقه فاو، آبادان و خسروآباد بوده است در این ماهها همچنین از مناطق جفیر، عین‌خوش، بانه و سردشت نیز بعنوان مناطق مورد حمله یاد شده است که شدیدترین حمله در جاده فاو - بصره، در تاریخ 24/11/64 انجام شد که منجر به شهادت 23 تن و مجروح شدن 477،8 تن از نیروهای خودی شد. در این عملیات هواپیماهای عراقی از بمبهای حاوی گاز خردل، سیانور، اعصاب و خون استفاده کردند.
بی‌تردید وسعت تهاجمات شیمیایی رژیم عراق در بهمن 1364 در تاریخ جنگهای شیمیایی در جهان بی‌سابقه است با آفند والفجر 8 و در 21 بهمن 1364 که منجر به سقوط شهر بندری فاو عراق گردید نیروهای عراقی به کاربرد مواد سمی شیمیایی انبوه که تا آن زمان نظیر آن با چنین ابعاد گسترده‌ای دیده نشده بود، اقدام کردند. از شروع عملیات آفندی والفجر 8 تا اواسط اسفند 1364 متجاوز از 000،7 گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی بر علیه مواضع نیروهای ایرانی شلیک گردید و در طول 20 روز به طور مداوم هواپیماهای عراقی بیش از 1000 بمب شیمیایی در صحنه عملیات. والفجر 8 فرو ریختند که همزمان با تجاوزات وحشیانه عراق به ایران در بسیاری از مواضع، تکهای شیمیایی عراق علیه مواضع، خود نیروهای عراقی، اجرا گردید که در نتیجه نیروهای بعثی تحت تأثیر مقادیر قابل ملاحظه‌ای مواد سمی شیمیایی قرار گرفتند. یک اسیر جنگی عراق به نام مهدی حبیب جمعی گردان 196 از گارد ریاست جمهوری عراق که در 25 بهمن 1364 در اثر بمباران شیمیای عراق مجروح شده و در فاو به اسارت نیروهای ایران درآمده بود به خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران گفت: زمانی که گردان ما در خط مقدم جبهه به محاصره نیروهای ایران درآمده، ناگهان شماری از هواپیماهای عراق بر بالای سر ما ظاهر شدند و بمبهای شیمیایی خود را بر روی مواضع نیروهای ایرانی و ما که در محاصره آنها بودیم فرو ریختند که در اثر آن تعداد قابل ملاحظه‌ای از گردان ما مجروح گردیدند که من یکی از آنها هستم.
حملات شیمیایی عراق در سال 65 با افزایش حملات ایران در این سال افزایش یافت بطوری که موارد بمباران تقریباً دو برابر سال قبل و به 79 مورد رسید. در این حملات از عوامل تاوان‌زا، اعصاب، خفه‌کننده، خردل، خون و برخی موارد ترکیبی از اینها استفاده گردید که میزان حملات انجام شده در زمستان همزمان با انجام دو عملیات مهم کربلای چهار و پنج در شرق بصره از شدت بیشتری برخوردار بود. عموماً جغرافیای مناطق بمباران شده نشان می‌دهد که مناطق مورد بمباران در این سال تابعی از مناطق عملیاتی می‌باشد، بطوری که در فرودین ماه همزمان با ادامه عملیات کربلای 8 محور فاو عموماً مورد حمله قرار گرفت و در اردیبهشت و خرداد منطقه مهران و حاج‌آباد در جبهه‌های میانی و در شهریورماه منطقه عملیاتی کربلای دو و در محور عمومی حاج عمران و همچنین محورهای عملیاتی کربلای چهار در جزیر مینو و خرمشهر و آبادان مورد حمله شیمیایی واقع شده است که با توجه به عملیات ارتش (کربلای 6) در محور سومار این منطقه نیز مورد بمباران قرار گرفت و در بهمن و اسفند نیز همزمان با کربلای پنج در شملچه و شرق بصره عمدتاً این محور بمباران شیمیایی گردید. از نظر حجم صدمات وارده، مهمترین حملات در 4/3/65 در مهران و صالح‌آباد که منجر به مجروحیت 750 نفر گردید و همچنین عملیات روز 4/10/65 در محور خرمشهر به محور عرایض - شلمچه که منجر به مجروح شدن 1160 نفر گردید. عملیات روز 20/10/65 در جاده خرمشهر با 3000 مجروح و حمله روز 23/12/65 در ضلع جنوب شرقی جزیره مجنون که منجر به 11 کشته و 540 زخمی شد را می‌توان از مهمترین حملات شیمیایی این سال دانست. در این حملات عمدتاً از گاز اعصاب و تاول‌زا استفاده شده است.
لازم بذکر است که شرایط جوی، سمت و سرعت باد، میزان رطوبت و حرارت محیط، شکل زمین و عوامل مورد استفاده در میزان تلفات بمباران شیمیایی بسیار مؤثر می‌باشد. در فرودین سال 66 و بدنبال عملیات پی‌درپی قوای جمهوری اسلامی ایران در جبهه‌ها غرب و جنوب، بار دیگر عراق سلاحهای شیمیایی را در مقیاس وسیع به خدمت گرفت. در این سال‌ هر چند، دفعات تک شیمیایی نسبت به سال قبل کاهش نسبی را نشان می‌دهد اما میزان شهدا و مجروحین از افزایش بالایی برخوردار است بیشترین تعداد آنها در شهر حلبچه می‌باشد. در فروردین این سال 8 مورد بمباران شیمیایی توسط عراق گزارش شده است که 6مورد آن در منطقه عملیاتی کربلای 8 در شرق بصره می‌باشد. انجام این عملیات در محدوده استراتژیک شرق بصره که برای عراق از اهمیت حیاتی برخودار بود عکس‌العمل شدید عراق را به دنبال داشت، که به بمبارانهای گسترده شیمیایی موجب گردید بطوری که بین تاریخ‌های 18 تا 21 فروردین اقدام به 6 مورد بمباران گسترده شیمیایی منطقه با هواپیما و خمپاره‌‌انداز نمود که در مجموع به شهادت 21 تن و مجروح شدن بیش از 134 تن از نیروهای خودی منجر شد، یکی از دلایل کاهش صدمات نیروهای خودی در این عملیات افزایش کیفی و کمی تجهیزات پدافندی آنها بود در این عملیات از گازهای تاول‌زا، خون و خردل استفاده شد.
بدنبال این عملیات و با تغییر تاکتیک نظامی ایران مبنی بر تغییر منطقه عملیاتی از جنوب به شمال و ادامه عملیات در مناطق شمال غرب و کردستان عراق، بعد از این تاریخ ما شاهد بمباران گسترده شیمیایی این مناطق توسط عراق هستیم بطوری که با مهرماه 66 مجموعاً 11 مورد بمباران شیمیایی در رستاهای کردنشین استان سلیمانیه و اربیل عراق، منطقه عملیاتی کربلای 10 (ماؤوت)، روستای بوالحسن و سرول و جومه، بانه، روستای قره‌باغ در شمال عراق، روستای کله وش در حومه سردشت، مناطق عملیاتی نصر 4 (ارتفاعات ماؤوت)، فتح 7 (حلبچه) انجام شده که این حملات عمدتاً با هواپیما صورت گرفته است. در این حملات در مجموع 97 نفر به شهادت رسیدند و حدود 5200 نفر مجروح شدند. در این حملات از عناصر گاز اعصاب و خردل استفاده شده بود. شدیدترین حملات در 27/1/66 در استان سلیمانیه و اربیل عراق و در 7/4/66 در چهار نقطه حومه سردشت انجام گردید.
در حمله 7 تیر 66 که یکی از فجیع‌ترین حملات عراق علیه مناطق مسکونی محسوب می‌شود، حداقل 4500 نفر از جمعیت دوازده هزار نفری این شهر مجروح شدند. این حمله که بوسیله گاز موستارد (تاول‌زا) روسی در مناطق مسکونی و مخصوصاً بازار شهر انجام شد منجر به شهادت 130 تن ازمردم این شهر شد. به گزارش یکی از کارشناسان سازمان ملل، مجروحین شیمیایی زن و مرد سالخورده 70 ساله تا اشخاص جوان و بچه‌ها و کودکان را شامل می‌گردید. این منبع افزود: نوزادان در شکم مادران قبل از تولد از اثرات گاز موستارد آسیب دیده بودند یک زن باردار 7 ماهه، 5 روز بعد از تهاجم وحشیانه شیمیایی عراق همراه با نوزادش شهید شد. زن باردار دیگری چند روز پس از تهاجم شیمیایی رژیم عراق وضع حمل نمود که در همان روز نوزاد و 12 روز بعد مادر به علت عفونت و تحریکات عفونی در حالی که در بخش آی‌سی‌یو تحت مراقبت بودند شهید شدند.
در نیمه دوم سال 66 بخاطر تداوم عملیات نیروهای خودی در شمال عراق استفاده از سلاح شیمیایی ادامه یافت که اوج آن در عملیات والفجر 10 (اسفندماه 66) در شهر حلبچه بود. استقبال بی‌سابقه مردم شهر حلبچه از ورود نیروهای ایرانی به آن رژیم بعثی را آن‌چنان عصبانی ساخت که تصمیم به قتل‌عام سراسری شهر با استفاده از گاز سیانور گرفت.
نویسنده کتاب سوداگری مرگ درباره این بمباران می‌نویسد:
بعد از بمباران، گزارشگران با صحنه‌های روبرو شدند که مو بر اندامشان راست شد. نه سربازی در تیررس نگاه بود و به اثری از آن همه بمباران به چشم می‌‌خورد. خیابانهای شهر هفتاد هزار نفری حلبچه پر از اجساد مردم بود. زن و مرد و کودک و سالخورده در هنگام فرار از فاجعه، از پای درآمده بودند و نقش خیابانهای شهر شده بودند.
در این بمباران پنج هزار نفر به شهادت رسیدند و هفت‌هزار نفر مادام‌العمر معیوب و فلج شدند. در سال 67 نیز حملات شیمیایی عراق ادامه یافت که از جمله حمله گسترده شیمیایی عراق برای تصرف فاو بود، همچنین در 17 و 18 مه 1988 (27 و 28 اردیبهشت 67) ایران اعلام کرد که عراق علیه چند دهکده در منطقه غرب و جنوب ایران از این سلاح استفاده کرده است. در 16 ژوئن (26 خرداد 67) نیز مجدداً ایران خبر از استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را داد. که کارشناسان سازمان ملل در بازدید محل مورد اصابت ضمن تأیید استفاده را گاز خردل و عناصر غالب استیدکولین استرلیس عنوان کردند.
در 3 اوت 1988 (12 مرداد 67) نیز ایران اعلام کرد که منطقه شیخ عثمان (مجاور شهر اشنویه) توسط عراق بمباران شده است.کارشناسان سازمان ملل ضمن تأیید حمله، از گاز خردل به عنوان عامل مورد استفاده علیه نظامیان و غیرنظامیان نام بردند و آنرا حمله به وجدان بشری دانستند.
به این ترتیب بکارگیری سلاح شیمیایی تا پایان جنگ ادامه یافت و به عنوان سلاحی استراتژیک در جنگ ایران و عراق همیشه مدنظر و مورد استفاده حکام عراقی بود.

سرهنگ پاسدار «مهدی گنجویی» مسئول سازمان بسیج دانش‌آموزی سپاه ثارالله استان کرمان در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) شعبه کرمان، گفت: دانش‌آموزان از جسارت ذاتی برخوردار هستند که این جسارت در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس به اوج شکوفایی خود رسید.

وی ضمن گرامی‌داشت سالروز 13 آبان، گفت: حضور دانش‌آموزان در روز 13 آبان ماه و به خاک و خون کشیدن آن‌ها توسط رژیم ستم شاهی منجر شد تا این روز به نام دانش‌آموز نام‌گذاری شود و نماد حضور دانش‌آموزان در صحنه انقلاب شود.

گنجویی آمار شهدای دانش‌آموز را بیش از 36 هزار نفر در کشور عنوان کرد و افزود: کل شهدای استان کرمان بیش از چهارهزار و 500 نفر است که از این تعداد یک‌هزار و 600 نفر دانش‌آموز هستند که به تناسب شهدای سایر اقشار رقم بالایی است و این آمار نشان‌دهنده حضور پررنگ دانش‌آموزان در صحنه‌های حماسه‌آفرین کشور است.

گنجویی تعداد دانش‌آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه استان کرمان را 330 هزار نفر عنوان کرد و افزود: از این تعداد 253 هزار نفر عضو بسیج دانش‌آموزی هستند و اعضای بسیج دانش‌آموزی صبح روز 13 آبان با آرایش خاص و قرائت سرودهای حماسی به راه‌پیمایی می‌پردازند و در مصلی‌های سطح استان گردهم جمع می‌شوند.

 مسئول سازمان بسیج دانش‌آموزی سپاه ثارالله استان کرمان:
کل شهدای استان کرمان بیش از چهارهزار و 500 نفر است که از این تعداد یک‌هزار و 600 نفر دانش‌آموز هستند که به تناسب شهدای سایر اقشار رقم بالایی است و این آمار نشان‌دهنده حضور پررنگ دانش‌آموزان در صحنه‌های حماسه‌آفرین کشور است

مسئول سازمان بسیج دانش‌آموزی سپاه ثارالله استان کرمان در ادامه به برنامه‌های این سازمان اشاره کرد و یادآور شد: ذات برنامه‌ها در بسیج دانش‌آموزی عمدتاً سمت‌و‌سوی فرهنگی دارد و امیدواریم با این روش‌ها و برنامه‌ها بتوانیم ارزش‌ها و مفاهیم اسلامی را در درون نسل جوان (نسل سوم) جامعه که فاصله زیادی از نسل انقلاب‌ دارند، ایجاد کنیم.

وی بسیج دانش‌آموزی را پل ارتباطی برای ایجاد رابطه بین این قشر از جامعه و دوران انقلاب و دفاع مقدس عنوان کرد و افزود: در تلاشیم تا با اجرای برنامه‌های فرهنگی در بسیج دانش‌آموزی بتوانیم دام‌های سمی و رنگین دشمن را خنثی کنیم و دانش‌آموزان را از این دام‌ها مصون بداریم.

گنجویی استفاده از ماهواره، اینترنت و غیره را چاقوی دولبه‌ای دانست و افزود: استفاده از این ابزارها می‌تواند مثبت و منفی باشد که متأسفانه برخی از جوانان عمدتاً به استقاده منفی از آنها گرایش دارند.

وی برنامه‌های مخرب از سوی دشمن را مانند بمب‌های اتمی دانست و یادآور شد: تنها راه مقابله با این برنامه ها استمداد از الطاف و عنایت خداوند و بعد از آن تأسی از شهدا است چراکه شهیدان زنده‌اند، پس می‌توان از وجود آنها برای مقابله با این بمب‌های مخرب فرهنگی استفاده کرد.

مسئول سازمان بسیج دانش‌آموزی سپاه ثارالله استان کرمان گفت: از آنجایی که سرشت همه جوانان و دانش‌آموزان پاک است، بنابراین هم‌نشینی با خانواده شهدا (پدر و مادر) و یادآوری خاطرات آن‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر آداب و منش دانش‌آموزان داشته باشد.

وی اجرای طرح «سرگذشت پژوهی شهدا» را در این زمینه بسیار موفق دانست و افزود: تشکیل تیم‌های دانش‌آموزی برای ملاقات با خانواده‌های شهدا، روش بسیار مناسبی برای ایجاد ارتباط بین آنها است.

دانش‌آموزان انقلابی در طول دوران انقلاب اسلامی حماسه‌های بزرگی را خلق کردند که نمونه بارز آن دانش‌آموز بسیجی 13 ساله انقلاب «شهید حسین فهمیده» بود که الگوی همه دانش‌آموزان کشور است.
وی اظهار داشت: نقش دانش‌آموزان بسیجی در دوران دفاع مقدس انکارناپذیر است.
جانشین قرارگاه کربلای جنوب خاطرنشان کرد: امروز دانش‌آموزان انقلابی و بسیجی باید با تمام وجود به توسعه علمی کشور بپردازند تا کشور از نظر علمی وابسته هیچ کشوری بیگانه‌ای نباشد.
در ادامه این همایش فرمانده مقاومت بسیج ناحیه آبادان نیز در سخنانی گفت: یکی از مهم‌ترین خصوصیتی که دانش‌آموزان بسیجی باید داشته باشند اخلاق نیکو و منحصر به فرد در جامعه است.
عبدالرضا قاسمی‌زاده اظهار داشت: شهدای ما اخلاقی عالی داشتند و دانش‌آموزان بسیجی باید شهدا را الگوی خود قرار دهند.
وی افزود: دانش‌آموزان باید در تمام زمینه‌ها حضور جدی و موثر داشته باشند به طوری که دشمنان قسم خورده نظام جرات نفوذ به این انقلاب را نداشته باشند.
انتهای پیام/ش

دانش‌آموزان انقلابی در طول دوران انقلاب اسلامی حماسه‌های بزرگی را خلق کردند که نمونه بارز آن دانش‌آموز بسیجی 13 ساله انقلاب «شهید حسین فهمیده» بود که الگوی همه دانش‌آموزان کشور است.
وی اظهار داشت: نقش دانش‌آموزان بسیجی در دوران دفاع مقدس انکارناپذیر است.
جانشین قرارگاه کربلای جنوب خاطرنشان کرد: امروز دانش‌آموزان انقلابی و بسیجی باید با تمام وجود به توسعه علمی کشور بپردازند تا کشور از نظر علمی وابسته هیچ کشوری بیگانه‌ای نباشد.
در ادامه این همایش فرمانده مقاومت بسیج ناحیه آبادان نیز در سخنانی گفت: یکی از مهم‌ترین خصوصیتی که دانش‌آموزان بسیجی باید داشته باشند اخلاق نیکو و منحصر به فرد در جامعه است.
عبدالرضا قاسمی‌زاده اظهار داشت: شهدای ما اخلاقی عالی داشتند و دانش‌آموزان بسیجی باید شهدا را الگوی خود قرار دهند.
وی افزود: دانش‌آموزان باید در تمام زمینه‌ها حضور جدی و موثر داشته باشند به طوری که دشمنان قسم خورده نظام جرات نفوذ به این انقلاب را نداشته باشند.
انتهای پیام/ش

شهید محمد حسین فهمیده یکی از هزاران نونهال و دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود بر تازگی و سرخی خون شهدای جنگ تحمیلی افزودند. او با سرمایه عظیمی از فهم و درک انقلابی و اعتقادات اسلامی، وارد جنگ شد و با وجود سن کم به قهرمانی جاودان مبدل گشت.

نوجوانان و جوانان دانش آموز در طول 8 سال دفاع مقدس نقش برجسته ای در پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی ایفا کردند و با طلایه داری جبهه‌ها و تقدیم بیش از 36 هزار شهید و هزاران مجروح و آزاده در هشت سال جنگ تحمیلی دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کردند.

شهید محمد حسین فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ماه 1346 (مصادف با سوم محرم) در روستای سراجه قم متولد شد. وی دوران ابتدایی و دوسال اول مقطع راهنمایی را در قم گذراند وسپس طی سفر خانواده به کرج در این شهرستان به ادامه تحصیل پرداخت.

وی که سومین فرزند خانواده در بین هفت خواهر و برادر خود بود، پس از پیروزی انقلاب با شروع حوادث کردستان به مناطق درگیری با منافقین و ضد انقلاب شتافت و پس از آن با شنیدن تجاوز نیروهای بعث عراق به خوزستان، رهسپار این سرزمین شد و در کنار مردم مقاوم خونین شهر حماسه آفرید.

شهید فهمیده که به دلیل کمی سن بارها از سوی مسئولان اعزام کننده با ممانعت از حضور در خط مقدم مواجه شده بود سرانجام با تلاشهای زیرکانه خویش اعتماد مسئولان نظامی منطقه را جلب کرد و در مناطق درگیری مستقیم با دشمن حاضر شد.

وی سرانجام در روز هشتم آبان 59 در زمانی که خرمشهر مورد محاصره رژیم بعث عراق بود، برای جلوگیری از پیشروی تانکهای عراقی به شهر و قتل عام نیروهای مقاومت، با نارنجکی در دست از لابه لای سفیر گلوله های دشمن خود را به تانک دشمن ‌می رساند و با استفاده از نارنجک، تانک دشمن را منفجر می کند که در اثر این انفجار محل عبور دیگر تانک ها بسته می شود و خود نیز به شهادت می رسد.

شهید حسین فهمیده، این دلیرمرد نوجوان که با اقدام شجاعانه در مقابل تهاجم نیروهای دشمن نام خود را در دفتر شهیدان هماره زنده تاریخ ایران ثبت کرد، هم اکنون نه تنها به الگویی برای نوجوانان برومند ایران اسلامی تبدیل شده بلکه آوازه حماسه جاودان او در دیگر کشورهای اسلامی به ویژه لبنان و فلسطین، مایه برانگیختگی و خیزش جوانان مقاومت در برابر حملات رژیم صهیونیستی شده است.

ساخت موزه شهدای دانش آموز درخانه پدری شهید فهمیده درکرج می تواند گامی هرچند دیرهنگام وکوچک درانعکاس رشادتهای دانش آموزان شهیدی باشد که در پاسداشت ارزشهای والای انسانی و اعتلای باورهای دینی جان خویش را فدا کردند.

دفاع مقدس ملت نستوه ایران بستر طلوع و بالندگی این چنین مجاهدانی بود که ره صدساله را یک شبه طی کردند و به اسوه های اخلاقی و حماسی مردم ایران پیوستند. نوجوانان و جوانان ایران اسلامی نیز با تأسی به روحیه والای شهدایی چون فهمیده در راه خودباوری و خداباوری بیش از پیش گام برداشتند، چنانکه موفقیت های دانش آموزان ایرانی در المپیادهای علمی و مسابقات بین المللی مؤید این مسئله است که آنان دارای روحیه جهادی در هر میدان و آزمونی هستند.

به دنبال نامگذاری هشتم آبان به عنوان روز بسیج دانش آموزی، سازمانی به همین نام تشکیل شد و هم اکنون این سازمان با همکاری وزارت آموزش و پرورش در 53 هزار واحد آموزشی اقدام به تشکیل واحدهای مقاومت بسیج نموده و با جذب دانش آموزان به این واحدها بخش عظیمی از ارتش 20 میلیونی را تشکیل داده است.

در حال حاضر 4 میلیون و 500 هزار دانش آموز در دوره های راهنمایی و متوسطه اعم از دختران پسران جذب بسیج دانش آموزی شده اند که بیش از 450 هزار نفر از آنان عضو فعال بسیج دانش آموزی هستند که مسئولیت هدایت و کنترل واحدهای خود را بر عهده دارند.

از آنجایی که سالانه 900 هزارنفر از دانش آموزان در دوره های راهنمایی و متوسطه به عضویت بسیج دانش آموزی پذیرفته می شوند و به همین میزان پس از پایان تحصیل به اقشار دیگر بسیج می پیوندند، لزوم تربیت نیروهای متعهد، متدین و با روحیه انقلابی و مسئولیت پذیر که در آینده توانمندی نقش آفرینی در عرصه های مدیریتی، علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور را داشته باشند، در بزرگ ترین تشکل دانش آموزی احساس می شود.

مسئولان سازمان بسیج دانش آموزی با توجه به تدابیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرورش نیروهای بسیجی طبق الگوهای همطراز با انقلاب اسلامی و آرمان های امام راحل و همچنین گفتمان غالب علم و جنش نرم افزاری و بر اساس تنظیم سند چشم انداز بیست ساله کشور، تغییر شرایط داخلی و منطقه ای، شکل گیری فرصت های جدید در کشور، از میان رفتن تهدیدات و تغییر نوع و ابزار تهدیدات خارجی بر ضرورت بازنگری در سازمان مذکور تأکید دارند.

هنر، همچنانکه پیر مراد رزمندگان گفته بود: دمیدن روح تعهد در انسان‏هاست... و این چنین بود که شاعران و هنرمندان زن در این میان نقش آفرینی کردند. اشعار حماسی و شورانگیز مرحومه سپیده کاشانی، خانم سیمین دخت وحیدی و طاهره صفارزاده، همچون شعر خنساء در زمان پیامبر، حماسه ساز بزرگمردان بود. تهیه و نصب پلاکاردها و تراکت‏های تبلیغاتی و شعارها و... نیز شیوه‏ای دیگر بود.
«بچه‏ها چند قوطی رنگ که در خانه داشتند، آورده بودند. نقاش ابتدا طرح‏ها را با مداد روی تخته‏ها پیاده کرد. قلم مو نداشتیم. نگاهی به هم انداختیم. آستینم را بالا زدم و انگشتم را در قوطی رنگ فرو بردم و شروع کردم به رنگ زدن. بقیه هم به من نگاه کردند و با خنده مرا همراهی کردند... صدای اذان صبح که بلند شد، کار طراحی ما نیز به پایان رسیده بود)
چنین است که رهبر معظم انقلاب می‏فرمایند: «ما در جنگ و انقلاب مشاهده کردیم که نقش خانم‏ها اگر از مردها بیشتر نبود، کمتر هم نبود. اگر زنان حماسه جنگ را نمی‏سرودند و جنگ را در میان خانه‏ها یک ارزش تلقی نمی‏کردند، مردها اراده و انگیزه رفتن به میدان جنگ را پیدا نمی‏کردند. ده‏ها عامل دست به دست هم می‏دهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه کند. یکی از مهمترین این عامل‏ها، روحیه همسران و زنان است...»()

زنان ما با تمام مشکلات و دشواری ها مبارزه کردند تا اسلام و مسلمانان پیروز شوند. زنان ما همواره در طول دفاع مقدس در صحنه حضور داشتند. زنان آیینه تمام نمای ایثار و فداکاری و اسطوره‌های شهادت و شهامت بودند. دختران جوان و فداکار این کشور که در مکتب اسوه و مقتدای خودشان حضرت زهرا پرورش یافته بودند علاوه بر اینکه در بحرانهای مهم خود را در معرض آسیب و خطر قرار دادند و به یاری انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و رزمندگان سلحشور شتافتند با ایثار و فداکاری وصف ناپذیری حاضر شدند با جانبازان و رزمندگان ازدواج کنند در حالی که میدانستند با قبول این علقه، مشقات و سختیهای فراوانی را باید تحمل کنند ولی با اشتیاق فراوان به ازدواج با ایثارگران تن دادند. آنان با این عمل ایثارگرانه هم روحیه رزمندگان اسلام را تقویت کردند و هم برگهای زرینی بر تاریخ انسانیت این مرز و بوم افزودند. خانم دکتر کیهانی، پزشک بزرگواریست که در بیمارستان سرپلذهاب در خدمت مجروحان است او برای روحیه بخشیدن به بچههای جبهه حتی حاضر نشد در شهر خودش (تهران) ازدواج کند، بلکه پس از جاری کردن صیغه عقد در تهران، مراسم ازدواجش را در همان منطقه جنگی برپاساخت و سفره عقدشان از تجهیزات جنگی غنیمتی تزئین شده بود.
معصومه صالح خانی، همسر جانباز صفوی (نابینا از دو چشم و محروم دوپا)، می‏گوید« اوایل جنگ بود. فکر می‏کردم من که زن هستم، تکلیف من چیست؟ احساس کردم که باید با یک جانباز ازدواج کنم...»

ز ـ سخنرانی و نامه‏های پرشور در تشجیع رزمندگان

سخنرانی پرشور مادر بزرگوار شهیدان مهدی و مجید زین الدین، در تشییع پیکرشان، چنان شوری در همگان ایجاد کرد که هزاران هزار جوان برومند با تهییج مادرانشان، داوطلبانه به جبهه اعزام شدند... .
و یا سخنرانی فهیمه بابائیان پور، همسر شهید غلامرضا صادق زاده که: «ای همسر شهیدم! راهت ادامه دارد...». فهیمه پس از آن که بر جسد پاره پاره همسرش حضور یافت، به جای آن که فغان و زاری پیشه کند و سیاه بپوشد، لباس سپید عروسی اش را بر تن کرد و گل روز عروسی‏اش را در دست گرفت و پیشاپیش همگان در تشییع پیکر همسرش فریاد برآورد: «ای همسر شهیدم! شهادتت مبارک!» و در هنگام تدفین او، در میان انبوه جمعیت، با صدای رسا گفت: «الهی! رضاً برضائک، تسلیماً لأمرک». و در مراسم ختم او تأکید کرد که «این ختم نیست که آغاز است، آغاز راهی که همسرم آن را پیمود... »
از آن پس فهیمه یکسال لباس سپید پوشید؛ چرا که خود را عزادار نمی‏دانست، همان گونه که در تدفین او گفته بود: «اگر غلامرضا به مرگ طبیعی مرده بود، سیاه می‏پوشیدم؛ چرا که عزیزی از دست رفته بود. اما اکنون لباس سپید عروسی‏ام را بر تن کرده‏ام؛ چرا که می‏دانم او هست، ناظر است، شاهد است، من حتی از او خداحافظی هم نمی‏کنم...». کلامش چنان شورانگیز بود که بانویی از فهیمه 19 ساله خواسته بود تا اگر پسرش شهید شد، فهیمه در مراسم ختمش سخنرانی کند.(6)

برادر نوشت: انگشتر طلا با نگین دریافت گردید... . از دکه کمک به جبهه بیرون آمدم و پیش خود در دوران هشت سال دفاع مقدس، اگر چه بخش عظیمی از درآمد کشور در جهت تجهیز جبهه ها و رفع نیازهای تدارکاتی هزینه میگردید اما به لحاظ وسعت میدان جنگ از شمالی ترین نقطه مرزهای غربی تا جنوبی ترین نقطه آن، به علاوه تمامی پهنه آبهای نیلگون خلیج فارس، طولانی بودن مدت درگیری،محصاره اقتصادی و وضعیت نامطلوب اقتصاد داخلی، دولت نمی توانست آنچنان که شایسته است تمام هزینه های پشتیبانی جبهه را تحمل نماید. بنابراین مداخله نیروهای مردمی در امر پشتیبانی جنگ بسیار ضروری و حیاتی بود.
آن روزها حال و هوای خاصی در مملکت اسلامی ما حاکم بود. در میان این تکاپو ، نه تنها مادران تلاش می کردند ، بلکه دانش آموزان نیز در سنگر مدرسه علاوه بر درس خواندن به تهیه و تأمین وسایل مورد نیاز رزمندگان مشغول بودند.
در سال 66، شرایط خاصی در جبهه‏ها به وجود آمده بود. در دبیرستان دخترانه‏ای که من مدیر آن بودم، جهاد مالی اعلام شد. روز اول چند تن از فرزندان شهدا، انگشترهایی که پدرانشان برایشان خریده بودند، داوطلبانه به صندوق ریختند. دانش آموزی داشتیم که برادر شهیدش برای ازدواج خود یک انگشتر برای نامزدش خریده بود. او نیز آن را به جبهه اهدا کرد. (2)
چه بسیار مدرسه هایی که به خاطر همین فعالیتشان مورد بمباران هوایی قرار گرفتند !نمونه ای از آنها دبیرستان دخترانه ی زینبیه ی شهرستان میانه بود ، که به خاک و خون کشیده شد و ده ها دختر جوان به فیض شهادت و درجه ی جانبازی نایل شدند.
مرحومه فهیمه بابائیان‏پور، همسر شهید غلامرضا صادق زاده، در نامه‏ای به همسرش، می‏نویسد: «دستم را از زیر چادر بیرون آوردم و یکبار دیگر برای آخرین بار به آن نگاه کردم. از دستم بیرونش آوردم و گفتم: می‏خواهم برای جبهه بدهم. برادری که در دکه ایستاده بود، گفت: چیه؟ طلاست؟ و بی اختیار نوار آهنگران را پشت بلندگوی دکه گذاشت. صدای آهنگران در میدان پیچید. اما من به خاطر می‏آوردم لحظات خوشی را که برای خریدنش صرف کرده بودیم. از این مغازه به آن مغازه. مغازه‏دار وقتی آن را آورد، گفت: عقیق این انگشتر یمنی است. تو خوشحال شدی و به عنوان تنها خرید ازدواجمان آن را خریدی. می‏خواستم به آن برادر بگویم: آری طلا است. تنها خرید ازدواجمان است. می‏خواستم بگویم که خیلی دوستش دارم. می‏خواستم بگویم که چند روزی در دستم کردم که خاطره‏اش در ذهنم گفتم: یا زهرا (علیهاالسلام) قبول کن! (3)
خواهرم! تو چگونه به دنیا می نگریستی که هیچ چیز دنیا برایت ارزشی نداشت؟ تو حتی سرپناه خودت را فروختی و پول آن را برای تهیه ی آمبولانس رزمندگان پرداختی و تمام دارایی ات را برای جبهه اهدا نمودی. تو نه تنها درایی ات ، بلکه وجودت را نیز وقف این کار کرده بودی

مساعدت زنان در پشت جبهه، طیف گسترده‏ای از فعالیت‏ها را در برمی گیرد. از جمله:
تقویت روحیه رزمندگان برای حضوری هر چه پرشورتر در جبهه‏ها و تشویق مداوم آنان، یکی از مهمترین و بارزترین فعالیت‏های زنان در ایام جنگ تحمیلی بود . حضور چشمگیر خواهران و همسران و مادران رزمندگان در هنگام بدرقه آنان، دلیلی است‏بر این مدعا .
این ترغیب و تشویق تا جایی ادامه داشت که حتی گاهی این زنان نمونه، خود، پیشانی بندهای این مسافران را محکم کرده، کوله بار سفرشان را می‏بستند و آنان را مهیای اعزام به جبهه می‏نمودند، و گاه برای احیای این هدف متعالی، از احساسات، گذشته و آمال و آرزوهای جوانی‏شان را برای دفاع از آرمان‏های اسلام و رسیدن به پیروزی لگدمال می‏کردند .
گواه این مطلب آن که هیچ مادری حاضر نمی‏شود جگر گوشه‏اش را که با خون دل و اشک دیده پرورش داده است، به سوی دشمن راهی کند، لیک این مادران غیور، خود زمینه ساز حضور فرزندانشان در جبهه‏ها بودند .
گواه دیگر آن که هر زنی، طالب آن است که مرد زندگیش در کنار او باشد، تا هرگز احساس ترس و وحشت و دلهره بر او غلبه ننماید، اما در آن سال‏های آتش و خون، زنانی بودند که حتی چند ماه یک بار نیز قادر به دیدن همسرانشان نبودند و تنها دلخوشی‏شان نامه‏هایی بود که هر از چند گاهی به دستشان می‏رسید .
حال آن که گاه دیر رسیدن یا نرسیدن آن نامه‏ها نیز، شور و غوغای دیگری در دلهایشان بر پا می‏کرد و هزاران فکر و تصور به ذهنشان خطور می‏نمود . گاه گذشت چندین ماه از تولد فرزندانشان، بهانه‏ای بود برای یک ملاقات کوتاه و مختصر . . . اما این زنان صبور و هدفمند، حتی در شهر غربت و در آوارگــی‏ها و جـابه جایی‏های مـتوالی، لـب به شکوه نگشوده و مشتاقانه به اسـتقبال تمامی این سختی‏ها می رفتند . حتی گاهی خود به همسرانشان اصرار می‏نمودند که کمتر به خانه بیایند و معتقد بودند، حضور آنان در جبهه‏ها ضروری‏تر و مفیدتر است; چرا که حضور در جبهه، تکلیفی الهی و مهر تاییدی بر فرمان ولایت‏بود .
گاه دلتنگی‏های فرزندانشان را می‏شنیدند و دلداری شان می‏دادند، حال آن که در پشت پرده اشک‏آلود چشمانشان غربت و دلتنگی عمیقی نهفته بود که تنها به امید رسیدن به هدف، آن را مخفی می‏نمودند .
این کار نه کاری ساده بلکه هنری بزرگ، پیچیده و دشوار است. این کار نه باری سبک، بلکه خارج از محاسبه است که توانی برتر از توان عادی می‏طلبد و زنان نمایش‏دهندگان این هنر برتر بودند.
در این وادی به طور قطع باید گفت هر یک رزمنده که در جبهه‏های دفاع مقدس حضور دارد بیانگر حضور دو زن به ظاهر غایب در صحنه است. از یک طرف زنی که به عنوان مادر هویت او را شکل داده و از طرف دیگر، زنی به عنوان همسر که او را حمایت کرده و برای او آرامش خاطر آورده. به گونه‏ای که اگر عشق و حمایت آن دو زن نبود ،حضور مردان هم امکان پذیر نبود.
«بسیاری از زنان ، همسران خود را حتی به قیمت از دست دادن همه ی لذات معمولی زندگی ، راهی میدان مبارزه می کردند و از فکرشان ، راهشان و آرمان هایشان دفاع می کردند» چه بسیار خانواده هایی پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانشان ، خدا را شکر کرده که چنین موهبتی را به آن ها عطا فرموده و با حفظ روحیه ی خود به دلجویی از دیگران می پرداختند و به کوری چشم دشمنان ، حتی روی جنازه ی فرزندانشان عطر و گلاب می پاشیدند. زنان در طول دفاع مقدس ثابت کردند که یکی از عوامل تقویت کننده ی روحیه ی رزمندگان و پشتیبانی فرهنگی آن ها از جبهه ها بودند

نقش زنان در صدر اسلام در دفاع، امری انکارناپذیر و مالامال از ایثاری آگاهانه، تقدیمی عاشقانه و روحی مخلصانه است.
بزرگترین مدافع زن در صدر اسلام، فاطمه (علیهاالسلام) است. ایشان به همراه گروهی از زنان در جنگ احد شرکت کردند. حضرت زهرا (علیهاالسلام) و چهارده زن دیگر، عهده دار حمل آذوقه و آشامیدنی، مراقبت از مجروحان و آب رسانی به تشنگان بودند. در همین جنگ ایشان از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله) و علی (علیه‏السلام) پرستاری و مراقبت نمودند.
زنان دیگری نیز در صدر اسلام برای دفاع از عقیده، ایمان، و دین و کیان خود نقشی به سزا داشته‏اند. اولین شهید زن در اسلام، سمیّه است؛ مادر عمار یاسر. صفیه دختر عبدالمطلب و عمّه بزرگوار پیامبر در جنگ احد سر یک یهودی را با شمشیر از تن جدا کرد، آسیه در مداوای مجروحین و انتقال شهدا سهم به سزایی داشت و یک نیروی رزمی بود. ام عمّاره در جنگ حنین یکی از دشمنان را با ضربات شمشیر از پای درآورد.
پیامبر اکرم همواره در جنگ‏ها تعدادی از زنان را به همراه داشت، که وظیفه آبرسانی به بیماران و مداوای آن‏ها را بر عهده داشتند.
نسیبه بنت کعب از جمله زنانی بود که در بیعت عقبة ثانیه با پیامبر بیعت نموده بود. او در بحرانهای مختلفی که برای حکومت اسلامی پیش آمد حمایت حقیقی خویش را از پیامبر (ص) به اثبات رساند. در جنگ احد مسؤولیت آبرسانی به مجاهدین را به عهده داشت . در این جنگ وقتی دشمن از گذرگاهی که عده‌ای به طمع جمع‌آوری غنایم از آن غافل شده بودند هجوم آورد، مردان سست پیمان فرار را بر جهاد ترجیح دادند و تنها حدود 10 نفر باقی ماندند تا از پیامبر دفاع کنند. یکی از این ده نفر نسیبه بنت کعب بود او مشک را به زمین انداخته. با سلاحی که فراریان ترسو بر زمین نهاده بودند به دفاع از جان پیامبر می‌پردازد در این دفاع قهرمانانه جراحات بسیاری توسط دشمن به او وارد می‌آید که تا آخر عمر خدا را بر آن نشانهای افتخار حک شده بر بدنش شکر می‌گفت. از خود نسیبه نقل شده که وقتی جان پیامبر (ص) را در معرض خطر دیدم با شمشیر از حملات دشمن جلوگیری می‌کردم و گاهی هم تیراندازی می‌نمودم ، ناگاه متوجة حملة یکی از مشرکین به پیامبر (ص) شدم، همراه با مصعب او را از حرکت به سوی رسول خدا (ص) باز داشتیم، ولی او ضربتی بر من زد که تا یک سال اثر آن بر شانه‌ام باقی ماند. پیامبر (ص) که متوجه زخم شدید شانة من شده فورا یکی از پسرانم را صدا زده، فرمود: زخم مادرت را ببند. وقتی پسرم زخم مرا بست دوباره برخاستم و به دفاع از پیامبر مشغول شدم در همین هنگام متوجه زخمی شدن یکی از پسرانم شدم فورا با پارچه‌هایی که برای بستن زخم مجروحین آورده بودم زخم او را بستم و به او گفتم: برخیز و از پیامبر (ص) دفاع کن.
مطلب قابل تأمل در این داستان، نحوة برخورد پیامبر با دفاع قهرمانانه این زن از ایشان است که نه تنها در تاریخ هیچگونه منع یا نهی‌ای از پیامبر (ص) در بارة این کار نسیبه نمی‌بینیم، بلکه می‌بینیم که بعد از اتمام جنگ وقتی حضرت به مدینه بازگشت شخصی را به خانة نسیبه فرستاد تا از وضعیت جسمانی او به ایشان گزارش بدهد و از خبر سلامت او خوشحال گردید. نسیبه از پیامبر خواست تا دعا کند خدا او را در بهشت ملازم آن حضرت قرار بدهد. پیامبر در حق او دعا فرمود و گفت: خدایا اینها را در بهشت رفیق من قرار بده.
در برخی از روایات آمده است از جمله کسانی که به شرافت همراهی حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه نایل می‌آید و اخلاص خویش را دوباره در تاریخ اثبات می‌کند نسیبه است که به رجعت به دنیا در زمرة یاران حضرت قرار خواهد گرفت و به مداوای مجروحین می‌پردازد.
در جریان خندق، هنگامی که مسلمین در کنار خندق هایی اطراف مدینه در حال دفاع از شهر بودند، در داخل مدینه،‌ زنان و فرزندان مشغول دعا برای آنان و حامی معنوی ایشان بودند، امّا ناگهان تعدادی از زنان متوجه حضور مردی یهودی شدند که به قصد خیانت و جاسوسی به داخل شهر رخنه کرده بود. صفیّه بنت عبدالمطلب از حسان بن ثابت، مرد شاعر مسلمانی که همراه زنان در شهر مانده بود تقاضا کرد که دشمن خائن را به قتل برساند ولی حسان جرأت نکرد این کار را بکند. صفیّه هم بی‌هیچ هراسی او را به قتل رسانید و این کاراوسبب شد تا یهودیان از آنجا متفرق شوند و دشمن داخلی نتواند کاری از پیش ببرد.
از شجاعت ها و دلیری های زنان در صدر اسلام داستانهای بسیاری وجود دارد که ما در اینجا فقط به ذکر تعدادی از آنها پرداختیم.

X